نگاه خسته

شعر عاشقانه

اين وبلاگ را براي كسي درست كردم كه دوسش دارم اما او مرا دوست ندارد

نگاه خسته

نگاه خسته ی من ماند و راه دور و دراز
سپيده سر زد و راهم نمی شود آغاز
دوباره اين من و اين آسمان سرب آلود
دوباره اين من و اين بالهای بی پرواز
پُر از سکوت نشستيم و اشک نوشيديم
در اين کوير که خشکيد چشمه ی آواز
چو در خودت نتوانی سفر کنی با خويش
در اين هوای مکدر همه بسوز و بساز
چگونه با نفس سرد شب نياميزم؟
که نيست هيچ دردی رو به سمت فردا، باز
هنوز جاده ی بی انتهای من جاری است
کجاست پای عبوری در اين نشيب و فراز؟
عزيز خاطرم ای عشق! ای صداقت محض!
بيا به همرهی اين نشسته در آغاز



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:, ساعت 9:55 توسط دل شكسته |